تمام بهونه های این روزهای من
یه وقتایی دلت میخواد تو یه عصر سرد زمستونی که خسته از یه روز پر کار و پرمشغله هستی یه فنجون چای یا نسکافه ی داغ برای خودت بریزی و بشینی پشت پنجره وزل بزنی به حیاط و گنجشک های کوچولو رو ببینی که دارن دنبال خرده نونهایی که تو براشون ریختی اینور و اونور میرن و تو چه ذوقی میکنی وقتی می بینی که تونستی شکم این پرنده های ناز و خوشگل و سیر کنی و اینطوریه که خستگیت در میره و اون چای و نسکافهه همه بهونست برای رفع خستگی ..... یه وقتایی هم که عزیز دلت اشتباهی کرده و میاد رو صورتت گل بوسه میکاره و با شیرین زبونی میگه مامانی دوست دارم و دیگه تکرار نمیشه و تو از الکی میگی نه هنوز ازت ناراحتم بازم خودت خوب میدونی این ناراحتی همش بهونست چر...
نویسنده :
مامان ریحانه
0:06